پارت۵

از زبان ا/ت
رفتیم تو یه اتاق خیلی بزرگ بود که اونجا یه پیانو بود . قبل از اینکه بشینه منو بلند کرد و رو پیانوعه گزاشت و خودش رفت رو صندلی نشست و شروع کرد. خیلی خوب میزد صدا پیانوعه بهم ارامش میداد و همه جای اتاق میپیشید .
بعد چند دقیقه
یهو گوشی یونگی زنگ خورد.
ا/ت : یعنی تو ارامش بودیم😐
یونگی : بببینم کیه.....بابابزگه حتما حالتو میپرسه.
یونگی: الو....سلام بابابزرگ
پیرمرد:پدرصگ ا/ت رو چکار کردی
یونگی:بابابزرگ بخدا قسم کاریش نکردم.
پیر مرد: فرار نکن گوزو چکارش کردی.
یونگی : بخدا بابابزرگ بردمش رفتم براش پیانو زدم الان برات عکس میفرستم.
پیرمرد:تو به جای اینکه بری براش پیانو بزنی حداقل میرفتی براش لباسی چیزی میزی بخری.
یونگی:بخدا اصلا به ذهنم نرسید.
پیرمرد : واقعا نمیدونی چجور با خواهر رفتار کنی.
یونگی:....ب...بابابزرگ عه تهیونگ...تهیونگ به ا/ت دست نزن کثافت بابابزرگ بعدا بهت زنگ میزنم.

گوشیو غطع کرد.
ا/ت : چی بهش گفتی تهیونگ چی؟😂
یونگی: حوصله ندارم کل کل کنم راستی ا/ت...
ا/ت : جانم
یونگی : جونت سلامت میای بازار باهم 😐
ا/ت : تو موافقی منم موافقم .
یونگی : پس بریم؟
ا/ت : بریم

یونگی رفت لباس عوض کنه و منم منتظرش بودم. بعد از اینکه عوض کرد هر دو خواستیم بریم بیرون.
جیهوپ : مگه نگفتی خوابی
یونگی : خوابم نمیاد.
جونگ کوک : خب به سلامتی کجا؟
یونگی:بازار.
جین : برا عشقش وسایل بخره
یونگی: خواهرمه!
جین : باشه خواهرت😂
یونگی : خدافظ
پسرا :خدافظ

سوار ماشید شدیم و رفتیم.


خب این هم از این پارت😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین فالو میشید😁
دیدگاه ها (۲۵)

پارت۶

پارت۷

پارت ۴ 😐

پارت۳ درخواستی با تهدید😐🗡😂

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط